ya hossein

 تقويم روکه ورق زدم ديدم کمتر از ده روز ديگه وارد وادي حج ميشيم. 

 اما هر وقت ماه ذي الحجه رسيد دنبال چاه تنهايي علي گشتم تا از فغان هجرت حسين فرياد بزنم

هر وقت موسم حج رسيد بجاي شادي غم عالم ريخت توي سينه ام . آخه پرواز حسين با آخرين

حج ملکوتيش آغاز شد. دلم قد دنياي کوچيک رقيه گرفته ...دلم قد کمر خميده خانوم زينب

پرفشار شده ... دلم قد علم شکسته آقام عباس شکسته ...

دلم قد انگشت بي انگشتر سرورم حسين بي نصيب از عشق شده

 آخه کربلا همين نزديکياست ...همين بغل نزديکتر از امام رضا ...

 يعني ... يعني هميشه کربلا نزديک بوده ...اما چرا اينقدر دست نیافتنی آرزو دارم برم کربلااما قبل از

 سفرم به کربلا مثل آقام حسين اول برم حج و از اونجا پر بکشم کنار علقمه چادر عشقبازي علم کنم و

 مويه بي کسي سر بدم ، انگشتر از انگشت بيرون بکشم ، پنجه نامرادي ايام به صورت بکشم و

 براي مظلومي سرورم مرثيه سرايي کنم . 

 از حنجره به خون نشسته علي اصغر ...از حجله بي داماد قاسم ...از قد رعنا اما بريده بريده علي اکبر

 از چشم تير خورده ، دندان شکسته ، دست بريده ، فرق شکافته ، 

 زبان  برادر گو از ناي نفس بريده عباسم ...

 از گوش بريده رقيه ، پاهاي پينه بسته اش ، ناله بابا کجايي ؟؟؟

 از خانوم زينب ، از اول و آخر صبر و جدايي دلم ميخواست ...... اما ........ خدا کجا و اعتبار

 دل من کجا ؟؟؟ خدا کجا و روي سياه من کجا ؟؟؟

 دوست داشتم محرم کربلا باشم اما هنوز قفل نياز من به دست آقا باز نشده ، هنوز وادي حسرت کشي

  من طولانيه ...هنوز پر عاشقيم به پر دلاي آسموني گير نکرده

 نميدونم شايد عاشقي از ياد بردم شايد بي لياقت تر از اين حرفا هستم که طلب رفع نياز کنم

 شايد حتي به گوشه چشم مالک افلاک هم نمیام

 شايد ....... نميدونم شايد هرگز راه کربلا نجویم ... شايد چشمم به جمال آقا هيچوقت روشن نشه

 مثل خيليا از عاشقا ...

 مثل آقاسي

 مثل سپهر 

 مثل ........ نميدونم شايد .....

 شايد اينا همش نااميديه اما چرا هر چي ميگردم به چيزي اميدوار نميشم . چرا نوري نميبينم

 وقتي حتي نميشه به آدم زميني براي گفتن درداي دلت اعتماد کني کجا باورت بياد که .........

 خدايا همه از توييم و بسوي تو بازميگرديم ...خدايا منو بسوي خودت پرواز بده

 نگذار سنگين تر از اين بار گناهي که بدوش ميکشم بسوي تو بيام

 خسته ام خداجون

 خسته خسته ...خداي مهربوني ، مهربونيت رو از ما دريغ نکن ...

 واگويه ها و واحسرتاي ما رو بشنو و اجابت کن...

 جز سرور عشق چه کسي ميتونه به يه مشت دلشکسته ترحم کنه

 مولاي من ...