ولادت در خانه خداوند ونامگذارى
كنيه مشهور او ابو الحسن و لقبهايش فراوان است.از آن لقبها آنچه ميان ايرانيان شهرت دارد اسد الله و حيدر است.
لقب اسد الله را رسول خدا(ص)بدو داد (1) و مادرش وى را حيدر خواند چنانكه در بيتى كه به حضرتش منسوب است آمده:
انا الذى سمتنى امى حيدره كليث غابات كريه المنظره (2)
و حيدر در لغت عربى به معنى شير،است.
ولادت او را روز جمعه سيزدهم رجب،يا بيست و سوم آن ماه و بعضى نيمه شعبان نوشتهاند.چه سالى؟سى سال يا بيست و نه سال پس از عام الفيل.عام الفيل چه سالى بوده است؟سالى كه ابرهه سردار حبشى با پيلهاى خود براى ويران كردن مكه آمد.اما آن چه سالى بود؟در آن روزگار ضبط دقيق روز و ماه و حتى سال را نمىتوانستند،چرا كه بيشترين مردم خواندن و نوشتن نمىدانستند.حادثهها در ذهن اين و آن بود نه در صفحه كاغذ.و چون حادثهاى بزرگ پديد مىآمد آن را مبدا تاريخ قرار مىدادند.آمدن پيلان به مكه و كشته شدن آنها به سنگريزههايى كه پرندگان مىافكندند،واقعهاى بزرگ بود،بدين رو تاريخ را با سال آن واقعه در حافظه نگاه مىداشتند.
چون رسول خدا در عام الفيل به دنيا آمده است و سن او هنگام رحلت 63 سال بود،ولادت او را بين 569 تا 570 ميلادى ضبط كردهاند.و چون ولادت على را در سى سالگى رسول(ص)نوشتهاند بايستى على(ع)در 599 يا 600 ميلادى تولد يافته باشد.
عالمان شيعه عموما و گروهى از دانشمندان سنت و جماعت نوشتهاند على(ع)در خانه كعبه به دنيا آمد.اما بعضى از سنيان يا اين مكرمت را براى او ننوشتهاند و يا آن را نپذيرفتهاند.مسعودى نويسد:«در كعبه زاده شد.» (3) مفيد نوشته است:«پيش از او و بعد از او كسى در خانه كعبه به دنيا نيامد.» (4)
مؤلف سيرة الحلبيه نوشته است:«على(ع)در سن سى سالگى رسول(ص)در كعبه متولد شد.» (5) در ديوان سيد حميرى كه با تحقيق شاكر هادى شكر در بيروت چاپ شده قطعهاى ديده مىشود كه مطلع آن اين است:
ولدته في حرم الاله و امنه و البيتحيث فناؤه و المسجد (6)
مصحح ديوان اين قطعه را از مناقب ابن شهر آشوب و دلائل صدوق آورده است.در مناقب اين بيتها و نيز بيتهاى ديگرى در اين باره از محمد بن منصور سرخسى آمده است. (7) پس شهرت واقعه در آغاز سده چهارم مسلم بوده است و اگر بيتها از سيد حميرى باشد اين داستان در آغاز سده دوم هجرى نيز شهرت داشته است.در اثبات اين فضيلت كتابهايى نوشتهاند كه از متاخران مرحوم شيخ محمد على اردوبادى را مىتوان نام برد كه نگارنده را با او دوستى بود.
پىنوشتها
1.ذخائر العقبى،محب الدين طبرى ص 92 و بعضى كتابهاى ديگر.
2.طبقات،ج 2،بخش 1،ص 81.و در بعض ماخذها نيم بيت دوم چنين است:«ضرغام آجام و ليث قسورة».
3.مروج الذهب،ج 2،ص 2.
4.ارشاد،ج 1،ص 2.
5.السيرة الحلبيه،ج 1،ص 139.
6.ديوان،ص 155.
7.مناقب،ج 2،ص 175-174.
على از زبان على يا زندگانى اميرالمومنين(ع) صفحه 6
دكتر سيد جعفر شهيدى
ولادت على عليه السلام در كعبه به اعتراف علماى اسلام
علما و دانشمندان بزرگ شيعه و اهل سنت در اين كه ولادت على عليه السلام در خانه كعبه واقع شده است،اتفاق نظر دارند،حتى مرحوم«اردو بادى»در اين موضوع كتاب قطورى نگاشته است . (1) در اين قسمت به نظر برخى از علماى شيعه و اهل سنت اشاره مىكنيم:
نظر برخى از علماى اهل سنت
1ـحاكم نيشابورى:
«اخبار در مورد اين كه فاطمه بنت اسد«على بن ابى طالب»را در خانه كعبه به دنيا آورد،در حد تواتر است.» (2) ـحافظ گنجى شافعى:
«أمير المؤمنين على عليه السلام در مكه و در داخل بيت الله الحرام در شب جمعه سيزدهم رجب سال سىام عام الفيل،متولد شد،و جز او مولودى در بيت الله الحرام تولد نيافته است،نه پيش از او و نه پس از او.اين امتياز نشانه بزرگى مقام و موقعيت او بود كه شامل حال او گشت.» (3)
3ـابن صباغ مالكى:
«على بن ابى طالب عليه السلام در شب جمعه سيزدهم رجب سال سىام عام الفيل ـ23 سال قبل از هجرتـدر مكه مشرفه در بيت الله الحرام متولد گشت.اين فضيلت را خداوند به جهت جلال و بزرگى و كرامت على عليه السلام به او اختصاص داده است...» (4)
4ـاحمد بن عبد الرحيم دهلوى در«ازالة الخفاء»نظير عبارت فوق را نقل كرده است. (5)
5ـعلامه ابن جوزى حنفى مىگويد،در حديث آمده است:
«فاطمه بنت اسد در حال طواف خانه خدا بود كه درد زايمان او را فرا گرفت.در همين حال درب كعبه باز شد و فاطمه داخل كعبه گشت و در آن جا،على عليه السلام را به دنيا آورد.» (6)
6ـابن مغازلى شافعى از زبيده دختر عجلان نقل مىكند:
«وقتى فاطمه بنت اسد درد زايمانش شديد شد،ابو طالب بسيار ناراحت گشت.در همين حال حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم سر رسيد و از او پرسيد:عمو جان چراناراحتى؟گفت:فاطمه در ناراحتى زايمان بسر مىبرد.حضرت به نزد فاطمه رفت.آن گاه دست ابو طالب را گرفت و فاطمه هم به دنبال آنها،به سوى خانه خدا راه افتادند.حضرت،فاطمه را داخل كعبه برد و به او فرمود:إجلسي على إسم الله،به نام خدا بنشين،سپس او را درد شديدى فرا گرفت و كودك زيبا و پاكيزهاى به دنيا آورد كه مثل زيبايى او را نديده بودم و ابو طالب اسم او را على گذاشت و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم قنداقه على را گرفت و به منزل فاطمه برد .» (7)
7ـعلامه سكتوارى بسنوى:
«اول كسى كه در كودكى در اسلام ميان اصحاب به نام«حيدره»ـيعنى شيرـنامگذارى شد،سيد و مولاى ما«على بن ابى طالب»است،زيرا موقعى كه على عليه السلام در داخل كعبه به دنيا آمد،پدرش ابو طالب در سفر بود.مادرش فاطمه با تفأل به خير،او را همنام پدرش كه«اسد»بود،نام گذاشت .» (8)
8ـعلامه محمد مبين انصارى حنفى:
«ولادت على عليه السلام در مكه در داخل بيت الله الحرام بوده است و هيچ كس غير از«على»در چنين مكان مقدسى به دنيا نيامده است.» (9)
9ـصفى الدين حضرمى شافعى،مىنويسد:
«ولادت على عليه السلام در كعبه مشرفه بوده است.او نخستين و آخرين كسى است كه در اين مكان مقدس به دنيا آمده است.» (10)
10ـعباس محمود عقاد مصرى:
«على عليه السلام در داخل كعبه به دنيا آمد و خداوند به او عنايتى فرمود كه هرگز بر بتهاسجده نكرد....» (11)
11ـآلوسى:«اين ماجرا بسيار بجا و شايسته بود كه خداى متعال اراده كرد تا پيشواى امامان در جايى به دنيا آيد كه قبله مؤمنان است.منزه است پروردگارى كه هر چه را در جاى خود مىنهد،و او بهترين حاكمان است.»
در ادامه مىنويسد:
«چنان كه برخى گفتهاند،گويا على عليه السلام نيز خواست به خانه كعبه كه تولدش در آن افتخارى براى او بود،خدمتى كند.به همين جهت بود كه بتهاى خانه كعبه را از فراز به زير افكند،زيرا در پارهاى از روايات آمده كه خانه خدا،به درگاه خداوند شكايت كرد و گفت :پروردگارا تا چه وقت در اطراف من،اين بتها را پرستش مىكنند؟و خداى تعالى به او وعده داد كه آن مكان مقدس را از بتها پاك خواهد كرد....» (12)
علامه امينى قدس سره در الغدير بيش از بيست نفر از علماى اهل سنت و كتابهاى آنان را نام مىبرد كه به صراحت نوشتهاند على بن ابىطالب عليه السلام در داخل كعبه مكرمه به دنيا آمده است. (13)
خانه و زادگاه تو،بيت خداست يا على
چهره دلگشاى تو قبله نماست يا على
زمزمه ولادتت،سوره مؤمنون بود
روز نخست بر لبت ذكر خداست يا على
نظر علماى شيعه
علماى شيعه به اتفاق آرا معتقدند امير مؤمنان على عليه السلام در داخل كعبه به دنيا آمده و اين فضيلت،فقط منحصر به اوست و كسى جز او اين افتخار نصيبش نخواهد شد.براىنمونه،كلام برخى از دانشمندان بزرگ شيعه را به اختصار مىآوريم:
1ـسيد رضى،گرد آورنده نهج البلاغه، (متوفى 406) :
«ولادت على عليه السلام در مكه و در خانه خدا در سيزده رجب سى سال بعد از عام الفيل بود ...و من كسى را كه مانند على بن ابى طالب عليه السلام در خانه خدا به دنيا آمده باشد نمىشناسم.» (14)
2ـشيخ مفيد (متوفى 413) :
«على عليه السلام در روز جمعه سيزده رجب سى سال بعد از عام الفيل در مكه در داخل بيت الله الحرام به دنيا آمد.نه كسى بعد از او و نه كسى قبل از او به اين مقام مفتخر نشده است.» (15)
3ـعلامه جليل سيد مرتضى (متوفى 436) :
«على در خانه خدا به دنيا آمد و هيچ كس در اين فضيلت شريك و نظير او نيست.» (16)
4ـمفسر كبير مرحوم قطب الدين راوندى (متوفى 573) :
«محل ولادت على صلى الله عليه و آله و سلم،خانه خدا و بيت الله الحرام بود و هيچ كس جز او در اين مكان تولد نيافته است.» (17)
5ـعلامه حلى (متوفى 726) :
«هيچ كس در كعبه مكرمه،جز اين على بن ابى طالب عليه السلام متولد نشده است،نه قبل از او و نه بعد از او.» (18)
6ـمفسر بزرگ امين الاسلام مرحوم طبرسى (متوفى 548) صاحب تفسيرمجمع البيان:
«هرگز كسى غير از على عليه السلام در خانه خدا به دنيا نيامده است،نه پيش از او و نه پس از او.» (19)
7ـابن شهر آشوب (متوفى 588) :
«فرزند پاكيزه (على عليه السلام) از نسل پاكيزه در محل پاكيزهاى به دنيا آمد.چنين كرامتى براى چه كسى يافت مىشود؟زيرا شريفترين بقعهها حرم و مكه است و شريفترين محل حرم،مسجد است،و شريفترين محل مسجد،كعبه مكرمه است،و مولودى جز على عليه السلام در اين مكان مقدس يعنى كعبه به دنيا نيامده است،پس على عليه السلام در بهترين مكانى كه ممكن بوده متولد شده است.» (20)
8ـمحقق اربلى (متوفى 692) :
«على عليه السلام در مكه مكرمه در داخل خانه خدا در سيزدهم رجب سى سال بعد از عام الفيل به دنيا آمد.هيچ كس قبل از او و بعد از او به اين فضيلت بزرگ مفتخر نشد،و اين فضيلت و شرفى است كه خداى سبحان به خاطر جلال و كرامت آن حضرت اختصاص به او داده است.» (21)
9ـعلامه مجلسى (متوفى 1110) :
«على عليه السلام در مكه مكرمه در خانه خدا در ماه رجب،سى سال بعد از عام الفيل،به دنيا آمد.» (22)
10ـمورخ شهير محمد بن خاوند:
«ولادت على عليه السلام در داخل كعبه بود.هيچ كس اين سعادت نصيبش نشد،جز على بن ابى طالب عليه السلام.تولد على عليه السلام در كعبه،از نظر تاريخ و روايت قطعىاست و هيچ ترديد و شبههاى در آن راه ندارند.» (23)
بيش از پنجاه نفر از بزرگان شيعه در آثار خود به تولد على عليه السلام در كعبه اشاره دارند.براى آگاهى بيشتر در اين زمينه به كتاب ارزشمند«الغدير»مراجعه نماييد. (24)
پىنوشتها:
1ـالغدير،ج 6،ص .27
2ـمستدرك حاكم نيشابورى،ج 3،ص 550، (در شرح حال حكيم بن حزام) .
3ـكفاية الطالب،ص .407
4ـالفصول المهمه،ص .30
5ـالغدير،ج 6،ص .22
6ـتذكرة الخواص،ص .20
7ـمناقب ابن مغازلى،ص 6،ح 3،الفصول المهمة،ص .30
8ـمحاضرة الاوائل،ص 79 به نقل از:الاحقاق،ج 7،ص .490
9ـوسيلة النجاة،محمد مبين حنفى،ص 60، (چاپ گلشن فيض لكهنو) .
10ـوسيلة المآل،حضرمى شافعى،ص .282
11ـعبقرية الامام على،ص .23
12ـر.ك:الغدير،ج 6،ص .22
13ـعلاقمندان مىتوانند براى اطلاع بيشتر به كتاب الغدير،ج 6،ص 21ـ23،مراجعه نمايند .
14ـخصائص الائمه،ص .39
15ـارشاد مفيد،ج 1،ص .5
16ـر.ك:الغدير،ج 6،ص .24
17ـخرائج و جرائح راوندى،ج 2،ص .888
18ـر.ك:الغدير،ج 6،ص .24
19ـر.ك:الغدير،ج 6،ص .26
20ـمناقب ابن شهرآشوب،ج 2،ص .175
21ـكشف الغمه،باب المناقب،ج 1،ص .81
22ـمرآة العقول،ج 5،ص .275
23ـروضة الصفا،فى آداب زيارت المصطفى،الجزء الثاني.
24ـالغدير،ج 6،ص 24ـ .27
مظهر ولايت ص 22
ولادت و حسب و نسب
بنا بوشته مورخين ولادت على عليه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سىام عام الفيل (1) بطرز عجيب و بيسابقهاى در درون كعبه يعنى خانه خدا بوقوع پيوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نير گويد:
اى آنكه حريم كعبه كاشانه تست
بطحا صدف گوهر يكدانه تست
گر مولد تو بكعبه آمد چه عجب
اى نجل خليل خانه خود خانه تست
پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر اين على عليه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)
اما ولادت اين كودك مانند ولادت ساير كودكان بسادگى و بطور عادى نبود بلكه با تحولات عجيب و معنوى توأم بوده است مادر اين طفل خدا پرست بوده و با دين حنيف ابراهيم زندگى ميكرد و پيوسته بدرگاه خدا مناجات كرده و تقاضا مينمود كه وضع اين حمل را بر او آسان گرداند زيرا تا باين كودك حامل بود خود را مستغرق در نور الهى ميديد و گوئى از ملكوت اعلى بوى الهام شده بود كه اين طفل با ساير مواليد فرق بسيار دارد.
شيخ صدوق و فتال نيشابورى از يزيد بن قعنب روايت كردهاند كه گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در كنار خانه خدا نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين در حاليكه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدايا من بتو و بدانچه از رسولان و كتابها از جانب تو آمدهاند ايمان دارم و سخن جدم ابراهيم خليل را تصديق ميكنم و اوست كه اين بيت عتيق را بنا نهاده است بحق آنكه اين خانه را ساخته و بحق مولودى كه در شكم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، يزيد بن قعنب گويد ما بچشم خودديديم كه خانه كعبه از پشت(مستجار) شكافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گرديد و ديوار بهم بر آمد چون خواستيم قفل درب خانه را باز كنيم گشوده نشد لذا دانستيم كه اين كار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بيرون آمد و در حاليكه امير المؤمنين عليه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زيرا آسيه خدا را به پنهانى پرستيد در آنجا كه پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مريم دختر عمران نخل خشك را بدست خود جنبانيد تا از خرماى تازه چيد و خورد(و هنگاميكه در بيت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسيد كه از اينجا بيرون شو اينجا عبادتگاه است و زايشگاه نيست) و من داخل خانه خدا شدم و از ميوههاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بيرون آيم هاتفى ندا كرد اى فاطمه نام او را على بگذار كه او على است و خداوند على الاعلى فرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأديبش كردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانيدم و اوست كه بتها را از خانه من ميشكند و اوست كه در بام خانهام اذان گويد و مرا تقديس و تمجيد نمايد خوشا بر كسيكه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانيش كند. (3)
و چنين افتخار منحصر بفردى كه براى على عليه السلام در اثر ولادت در اندرون كعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آينده بدست نيامده است و اين سخن حقيقتى است كه اهل سنت نيز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانكه ابن صباغ مالكى در فصول المهمه گويد:
و لم يولد فى البيت الحرام قبله احد سواه و هى فضيلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتكرمته. (4)
يعنى پيش از آنحضرت احدى در خانه كعبه ولادت نيافت مگر خود او واين فضيلتى است كه خداى تعالى به على عليه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجليل و تكريم نمايند.
در جلد نهم بحار در مورد وجه تسميه آنحضرت بعلى چنين نوشته شده است كه چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسينه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پيشگاه خداوند تعالى چنين مناجات نمود.
يا رب هذا الغسق الدجى
و القمر المبتلج المضىء
بين لنا من حكمك المقضى
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)
هاتفى ندا كرد:
خصصتما بالولد الزكى
و الطاهر المنتجب الرضى
فاسمه من شامخ على
على اشتق من العلى (6)
علماى بزرگ اهل سنت نيز در كتب خود بهمين مطلب اشاره كردهاند و محمد بن يوسف گنجى شافعى با تغيير چند لفظ و كلمه در كفاية الطالب چنين مينويسد كه در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و اين دو بيت را گفت.
يا اهل بيت المصطفى النبى
خصصتم بالولد الزكى
ان اسمه من شامخ العلى
على اشتق من العلى (7)
و در بعضى روايات آمده است كه فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل(پيش از اينكه بوسيله نداى غيبى نام او على گذاشته شود) نام كودك را حيدر نهاد و هنگاميكه او را قنداق كرده بدست شوهر خود ميداد گفت خذه فانه حيدرة و بهمين جهت آنحضرت در غزوه خيبر بمرحب پهلوان معروف يهود فرمود:
انا الذى سمتنى امى حيدرة
ضرغام اجام و ليث قسورة (8)
و چون نام آنحضرت على گذاشته شد نام حيدر جزو ساير القاب بر او اطلاق گرديد و از القاب مشهورش حيدر و اسد الله و مرتضى و امير المؤمنين و اخو رسول الله بوده و كنيه آنجناب ابو الحسن و ابوتراب است.
همچنين خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نيز از روايات گذشته معلوم ميشود كه آنها در جاهليت موحد بوده و براى تعيين نام فرزند خود بدرگاه خدا استغاثه نمودهاند،فاطمه بنت اسد براى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بمنزله مادر بوده و از اولين گروهى است كه به آنحضرت ايمان آورد و بمدينه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پيراهن خود را براى كفن او اختصاص داد و بجنازهاش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقين فرمود و دعا نمود. (9)
و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بدو ايمان آورده و چون شيخ و رئيس قريش بود لذا ايمان خود را مصلحة مخفى مينمود،در امالى صدوق است مردى بابن عباس گفت اى عمو زاده رسولخدا مرا آگاه گردان كه آيا ابوطالب مسلمان بود؟گفت چگونه مسلمان نبود در حاليكه ميگفت:
و قد علموا ان ابننا لا مكذب
لدينا و لا يعبأ بقول الا باطل
يعنى مشركين مكه دانستند كه فرزند ما(محمد صلى الله عليه و آله و سلم) نزد ما مورد تكذيب نيست و بسخنان بيهوده اعتناء نميكند مثل ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه ايمان خود را در دل مخفى نگهميداشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو ثواب بآنها داد،حضرت صادق عليه السلام هم فرمود مثلابوطالب مثل اصحاب كهف است كه در دل ايمان داشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو پاداش (يكى براى ايمان و يكى براى تقيه) بآنها داد. (10)
اشعار زيادى از ابوطالب در مدح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مانده است كه اسلام وى از مضمون آنها كاملا روشن و هويداست چنانكه به آنحضرت خطاب نموده و گويد:
و دعوتنى و علمت انك ناصحى
و لقد صدقت و كنت قبل امينا
و ذكرت دينا لا محالة انه
من خير اديان البرية دينا (11)
بحضرت صادق عرض كردند كه(اهل سنت) گمان كنند كه ابوطالب كافر بوده است فرمود دروغ گويند چگونه كافر بود در حاليكه ميگفت:
ألم تعلموا انا وجدنا محمدا
نبيا كموسى خط فى اول الكتب (12)
شيخ سليمان بلخى صاحب كتاب ينابيع المودة درباره ابوطالب گويد:
و حامى النبى و معينه و محبه اشد حبا و كفيله و مربيه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابياتا كثيرة و شيخ قريش ابوطالب. (13)
يعنى ابوطالب كه رئيس و بزرگ قريش بود حامى و كمك پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و او را بسيار دوست داشت و كفيل معيشت و مربى آنحضرت بود و بنبوتش اقرار و برسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زيادى سروده است.(درباره اثبات ايمان ابوطالب مطالب زيادى در كتب دينىنوشته شده و كتابهاى مستقلى نيز مانند كتاب ابوطالب مؤمن قريش برشته تأليف در آمده است) .
بارى ولادت على عليه السلام در اندرون كعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازهاى بخشيد و شعراى عرب و عجم در اينمورد اشعار زيادى سرودهاند كه در خاتمه اين فصل بچند بيت از سيد حميرى ذيلا اشاره ميگردد.
ولدته فى حرم الاله امه
و البيت حيث فنائه و المسجد
بيضاء طاهرة الثياب كريمة
طابت و طاب وليدها و المولد
فى ليلة غابت نحوس نجومها
و بدت مع القمر المنير الاسعد
ما لف فى خرق القوابل مثله
الا ابن امنة النبى محمد (14)
مادرش او را در حرم خدا زائيد در حاليكه بيت و مسجد الحرام آستانه او بود.
آن مادر نورانى كه لباسهاى پاكيزه ببر داشت و خود پاكيزه بود و مولود او و محل ولادت نيز پاكيزه بود.
در شبى كه ستارههاى منحوسش ناپيدا بوده و سعيدترين ستاره بهمراه ماه پديد آمده بود .
قابلههاى(دنيا) هيچ مولودى را مانند او لباس نپوشايندهاند(يعنى هرگز مولودى مانند او بدنيا نيامده) بجز پسر آمنه محمد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم.
فرزندان ابو طالب و فاطمه
فاطمه بنت اسد نخستين زن از زنان بنى هاشم بود كه با يك مرد هاشمى از همان تيره ازدواج كرد و از وى فرزند آورد و از اين رو فرزندان آنها از دو سو نسبشان به هاشم بن عبد مناف مىرسد و هاشمى هستند.
بر طبق آنچه اهل تاريخ نقل كردهاند خداى تعالى از اين بانوى فرخنده شش فرزند يعنى چهار پسر و دو دختر به ابو طالب عنايت فرمود.
پسران عبارت بودند از طالب،عقيل،جعفر و على (ع) كه هر كدام به ترتيب ده سال از ديگرى كوچكتر بود.و روى اين حساب هنگامى كه على (ع) به دنيا آمد،جعفر ده سال و عقيل بيست سال و طالب سى سال از عمرشان گذشته بود.
و دختران ابو طالب از فاطمه بنت اسد يكى فاخته بود كه كنيهاش«ام هانى»است و ديگرى جمانة .شرح حال هر يك از آنها در كتب تاريخ و رجال مذكور است.
پىنوشتها:
(1) حبشىهاى فيل سوار كه باصحاب فيل سوار كه باصحاب فيل مشهورند تحت فرماندهى ابرهه براى ويران كردن كعبه بمكه آمده بودند كه خداوند همه آنها را هلاك نمود و خود ابرهه نيز آخرين نفر بود كه بهلاكت رسيد چنانكه در قرآن كريم فرمايد: (ألم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل؟) اعراب حجاز آن سال را مبارك شمرده و نامش را عام الفيل گذاشتند و ولادت نبى اكرم نيز در همانسال بوده است تا 71 سال پس از آنواقعه يعنى تا سال 18 هجرى عام الفيل مبدأ تاريخ مسلمين بود ولى در سال مزبور كه ششمين سال خلافت عمر بود برهنمائى حضرت امير از عام الفيل صرفنظر و سال هجرت نبوى مبدأ تاريخ مسلمانان قرار گرفت.
(2) ابوطالب پيش از ولادت على عليه السلام داراى سه پسر ديگر هم بود كه به ترتيب عبارتند از طالب،عقيل،جعفر.
(3) امالى صدوق مجلس 27 حديث 9ـروضة الواعظين جلد 1 ص 76ـبحار الانوار جلد 35 ص 8ـكشف الغمه ص .19
(4) فصول المهمه ص .14
(5) اى پروردگار صاحب شب تاريك و ماه نور دهنده از حكم مقضى خود براى ما آشكار كن كه اسم اين كودك را چه بگذاريم.
(6) شما دو نفر (ابوطالب و فاطمه) اختصاص يافتيد بفرزند پاكيزه و برگزيده و پسنديده پس نام او على است و على از نام خداوند على الاعلى مشتق شده است.
(7) ينابيع المودة باب 56 ص 255ـكفاية الطالب ص .406
(8) من آنكسم كه مادرم نام مرا حيدر نهاد،شير بيشهام چنان شيرى كه زورمند و پنجه افكن باشد.
(9) اعلام الورىـاصول كافى جلد 2 ابواب تاريخـامالى صدوق مجلس 51 حديث .14
(10) امالى صدوق مجلس 89 حديث 12 و 13ـروضة الواعظين جلد 1 ص 139
(11) بحار الانوار جلد 35 ص 124ـمرا(بدين خود) دعوت كردى و من دانستم كه يقينا تو خير خواه منى و تو از اين پيش راستگو و امين بودى و دينى را بمردم عرضه داشتى كه آن بهترين اديان است.
(12) اصول كافى جلد 2 باب ابواب التاريخـآيا ندانستيد كه ما محمد(ص) را مانند موسى به پيغمبرى يافتيم كه در كتابهاى گذشته نامش نوشته شده است.
(13) ينابيع المودة باب 52 ص .152
(14) روضة الواعظين جلد 1 ص .81